سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اتفاق نو

صفحه خانگی پارسی یار درباره

فراموش کارم اما تو فراموش نمیشوی

    نظر

چه حس خوبی داره وقتی میبینی که هنوزم واسه بعضی ها مهم هستی و فراموشت نکردند

کسی که هر روز توی کوچه و خیابون میبینیش اما  ، او نیست

ای دوست  ،ای مهربان و ای ...... خیالت راحت همچنان جایت امن است میان دلم


پ ن : بزرگ شدم و دیگر از آن شور بچگی خبری نیست

این روزا بجای بچگی دارم بچه داری میکنمخسته کننده


یادت ترا فراموش

زمانیکه سرباز بودم ، یه شب با چندتا از دوستان دور هم جمع بودیم و داشتیم واسه همدیگه یادگاری مینوشتیم ، دفتر خاطراتم رو به سید یادم تا برام یادگاری بنویسه سید اهل شیراز بود و پسر باحالی بود ، وقتی یادگاریشو خوندم دیدم نوشته :«از من به تو نصیحت ، این دختره به درد تو نمیخوره» 

ازش پرسیدم قضیه این دختره چیه؟خندید و گفت :ده سال دیگه تو کنار زنت نشستی و این یادگاری رو میخونی و زنت میپرسه اون دختره کیه؟و تو مجبور میشی به من زنگ بزنی تا من بگم شوخی کردم و دختری در کار نبوده 

از اون روزا پانزده سال گذشت و من دیشب کنار زنم نشسته بودم و داشتم یادگاریها رو میخوندم 

اما خبری از سید نیست ، (یکی از روزهای محرم توی پادگان ، سید در حالی که داشت از بالابر استفاده میکرد ، سرش گیر افتاد و جان داد)

 

 

 

 


هرگز

هرچند که هرگز نرسیدم بوصالت 

عمری که حرام تو شد ای عشق حلالت 

زیبایی امروز تو گنجی ابدی نیست 

بیچاره تو و دلخوشی رو به زوالت 

مانند اناری که سر شاخه بخشکد 

افسوس که هرگز نرسیدی به کمالت 

پرسیدی ام از عشق جوابی نشنیدی 

بشنو که سزاوار سکوت است سوالت 

یکبار به اصرار تو عاشق شدم ای عشق 

اینبار اگر اصرار کنی وای بحالت



 

 

 


دلبرانه

? تو که از جنس نماندن بودی پس چرا سنگ زدی برکه آرامم را؟؟؟

.......................................

? من بمیرم هم نمیگویم بمان اما بمان 

.......................................

?درد یعنی که نماندن به صلاحش باشد ، بنویسی که خدا پشت و پناهش باشد